، در اين تحقيق که در دانشگاه ميشيگان انجام شده است 89 کودک نوپا (در سنين بين 18 ماهگي تا دو سالگي) از خانواده کم درآمد حضور داشتند.
از مادران خواسته شد به همراه کودکان نوپاي خودشان به يک کتاب مصور بدون واژه نگاه کنند. اين کتاب شامل ارتباطات عاطفي فراواني مانند تصاويري بود که دختري که يک حيوان خانگي را گم و پيدا کرده بود، توصيف ميکرد.
دانشمندان بر روي ارتباط عاطفي مادران با کودکان تمرکز کردند. مادران، غمگين بودن را براي کودکان تشريح کردند (دختر غمگين بود زيرا پرندهاش را از دست داده بود) و آن را به زندگي خود کودک مرتبط کردند (به طور مثال، به ياد بياور زماني که خودت خرست را از دست داده بودي و غمگين بودي).
در ملاقات بعدي با خانوادهها در حدود هفت ماه بعد، محققان مشکلات رفتاري کمتري را در کودکان مشاهده کردند.
دانشمندان بر اين باورند اين موضوع احتمالا به اين دليل است که با آموزشهاي عاطفي، کودکان نوپا درباره عواطفشان ياد ميگيرند و به تدريح کلمات ساده را براي بيان عواطف، نيازها و خواستهها به جاي استفاده از فيزيک جسماني به کار خواهند برد.
کمک کردن به کودکان در درک عواطف بايد يک استراتژي مداوم و طولانيمدت باشد. و والدين ميتوانند در هر زماني درباره عواطف با کودکانشان صحبت کنند و به مرور زمان اين مکالمههاي کوتاه ميتوانند به تجارب غني براي کودک تبديل شوند.
ارتباطات عاطفي ميتوانند به ويژه براي خانوادههاي از لحاظ اقتصادي ضعيفي مفيد باشند که با محرکهاي چندگانه دست و پنجه نرم ميکنند.
کودکان بسيار کم سن و سال در خانوادههاي فقير در معرض شنيدن واژگان عاطفي کمتري در مقايسه با کودکان حاضر در خانوادههاي با درآمد متوسط يا بالا هستند.
منبع: جهان نيوز
انتهاي پيام/